بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 35
کل بازدید : 29581
کل یادداشتها ها : 182
ضرورت شناخت غرب
بحث درباره غرب ، بحث از مقوله اى صرفا علمى ، نظرى و آکادمیک نیست . ما نمى توانیم به فرهنگ و تمدن غرب همان گونه نگاه کنیم که به فرهنگ و تمدن چین و هند یا تمدنهاى منقرض شده اى همچون آزتکها و اینکاها در قاره آمریکا، نگاه مى کنیم .
فرهنگ و تمدن غرب ، براى ما با سایر فرهنگها و تمدنها تفاوت عمده دارد یا دست کم ، نسبت آن به ما، با نسبت سایر فرهنگ ها و تمدن ها برابر نیست . چالش اصلى و نبرد اساسى امروز انقلاب اسلامى ما، با غرب مى باشد . در این گفتگو از غرب بمثابه جریانى سخن مى گوئیم که درصدد تصرف و غلبه بر کل دنیا، به ویژه شرق اسلامى و على الخصوص کانون اصلى تحرک آن ، یعنى (جمهورى اسلامى ایران ) است .
نگاه ما به غرب ، نگاه به یک پدیده ،از منظر تاریخى ، فلسفى و یا جامعه شناسى محض نیست . بلکه توجه به جریانى مى باشد که هدف اصلى خود را در عرصه بین المللى ، مقابله با حرکت بیدارى اسلامى و نابودى انقلاب اسلامى و براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران قرار داده است . زیرا انقلاب اسلامى قیام علیه هژمونى لیبرال - سرمایه دارى غرب و رژیم وابسته به غرب در ایران بوده است و بیدارى اسلامى که تحت تاءثیر این انقلاب ، امرى عالمگیر شده ، لرزه به ارکان قدرت و سلطه غرب انداخته است .
پس از نهضت مشروطیت به فاصله کوتاهى ، حکومت سرسپرده غرب با کودتاى انگلیسى به قدرت رسید و پنجاه سال بر مقدّرات ایران حاکم شد . انقلاب اسلامى که به این حاکمیت پایان داد، بویژه قیامى علیه حاکمیت غرب در ایران بود. حاکمیتى که صرفا جنبه سیاسى نداشت بلکه رژیم وابسته حاکم ، تلاش مى نمود اقتصاد را وابسته به غرب و فرهنگ ، اندیشه ، اخلاق و سایر روابط حاکم برجامعه را تابعى از ارزشها و ساختارهاى پذیرفته شده در غرب را گرداند.
در طول حاکمیت رژیم وابسته سابق ، فرهنگ بومى و اسلامى ما به انحاء مختلف زیر فشار و بمباران فرهنگ غرب قرار داشت . هدف این بود که همان الگویى که در ترکیه منجر به ایجاد نظامى لائیک و سکولار و غیردینى گردید، در ایران نیز به اجرا درآید. لیکن پایگاه قدرتمند مذهب و فرهنگ تشیع در ایران و روحیه ملّى بیگانه ستیزى ایرانیان ، مانع از این گردید که ایران سرنوشتى مانند ترکیه پیدا کند.
انقلاب اسلامى در ایران قیام علیه این فرایند بود. اما نباید تصور شود که با پیروزى انقلاب ، تمامى روابط سلطه و حاکمیت غرب بر کشور،ازبین رفته است .آنچه انقلاب اسلامى در 22 بهمن سال 57 موفق به انجام آن شد تغییر نظام سیاسى استبدادى وابسته به غرب در ایران و آغاز نظام سازى براى ایجاد تدریجى حاکمیت دینى بود. روابط وابستگى ، اگر چه تضعیف شد، لکن همچنان باقى ماند و مى بایست بتدریج دگرگون مى شد.
حضور غرب و نفوذ سیاسى ، فرهنگى و اقتصادى آن در ایران ، بیش از یکصد سال سابقه داشت . در نیمى از این دوران ، حاکمیت سیاسى به طور کامل در اختیار غرب قرار داشته است . در این مدت رژیم وابسته ، همه تلاش خود را براى تغییر بنیادهاى فکرى و فرهنگى ملّت ایران بکار برد و در تغییر فرهنگ عمومى تا حدود زیادى ، و در نابودى اقتصاد ملّى ، بطور کامل ، موفق بود!
در یک انقلاب تمام عیار اجتماعى ، تحولات بسیارى باید رخ دهد که تحول سیاسى ، یکى از وجوه آن است . شاید مهمترین و دشوارترین تحول ، تحول فرهنگى و اجتماعى باشد و باید اعتراف کرد علیرغم تلاشهایى که در این زمینه صورت گرفته است ، متاءسفانه رسوبات فرهنگ غربى همچنان در جامعه انقلابى ما باقى مانده و امروزه این رسوبات مجدّدا فعّال گردیده و بیشترین مقاومت را در مقابل الگوهاى اسلامى و آرمانهاى انقلابى از خود نشان مى دهد.
رسوبات مذکور مبناى حرکت جریانى شده است که به شدت از سوى غرب حمایت مى شود . جریانى که جهت گیرى اصلى فعالیت خود را استحاله فرهنگى و بارور ساختن ریشه هاى بجا مانده از فرهنگ مادى غرب که از گذشته باقى مانده اند قرارداده است .همان جریانى که زمینه ساز وتسهیل کننده (تهاجم فرهنگى ) غرب بوده و بعنوان پیاده ناظم دشمن در صحنه نبرد فرهنگى عمل مى کند .
پس موضوع (غرب و غرب شناسى ) و شناخت پایه ها و شیوه هاى نفوذ و سلطه آن در کشورما، نه تنها موضوعى خارج از دستور کار نیروهاى انقلاب نیست ،بلکه چیزى است که باید به جدّ بدان پرداخت و ابعاد مختلف آنرا مورد مداقّه قرار داد.
نگاهى به حوادث سالهاى پس از انقلاب نیز، نشان مى دهد آنچه به عنوان توطئه ، فتنه گرى وآتش افروزى در جنگ تحمیلى و قبل و بعد از آن در کشور ما اتفاق افتاد، تماما با خواست و هدایت پنهان و آشکار غرب به رهبرى آمریکا، صورت گرفته است .
تمام تلاش غرب ، با هدف بازگشت مجدد و برقرارى سلطه خود بر ایران و از بین بردن امکان دست یابى ایرانیان به حکومتى مستقل ، پیشرفته و دینى و جامعه اى مبتنى بر ارزشهاى اسلامى ، صورت مى گیرد . ده سال اقدام مسلحانه ، کودتا، حمله مستقیم ، جنگ و آتش افروزى و نیز، ده سال دسیسه و فتنه در ابعاد داخلى و خارجى پس از جنگ ، همگى با این هدف و مقصود صورت گرفته است .
تلاش براى استحاله فرهنگى و تغییر بنیادهاى فکرى و ارزشىِ اسلامى و انقلابى ملّت ایران نیز در راستاى همان هدف است . بهمین دلیل ، بحث درباره غرب ، بحث از دشمنى است که با تمام قوا و ظرفیت هاى خود به میدان آمده است و قصد نابودى نظام دینى وهویت ملّى و اصالت هاى فرهنگى ما را دارد.
انقلاب دوم ،انقلاب علیه سلطه جهانى غرب
اگر اهداف امام (ره ) در تحقق انقلاب دوم در 13 آبان سال 1358 محقق شده بود، امروز وضعیت متفاوتى داشتیم و در مبارزه با غرب گامهاى مؤ ثرترى برداشته و موفقیت هاى بیشترى کسب نموده بودیم . امام در بیانى به مناسبت تصرف لانه جاسوسى آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره ) فرمود: (در ایران باز انقلاب است ، یک انقلاب زیادتر از انقلاب اول خواهد شد.)(1)
و به این ترتیب حضرت امام (ره ) در آن مقطع ، مشعل انقلاب دوم را که انقلاب علیه سلطه غرب و حاکمیت استکبار در ابعاد بین المللى بود، برافروخت . ولى متاءسفانه در آن روزها امام (ره ) بدرستى درک نشد. دشمن نیز توانست با استفاده از کلیه امکانات خود وبرنامه ریزیهاى گسترده ، مانع از ثمر دادن آن شود. دشمن کشور را درگیر چالش هاى سخت و در نهایت ، تحمیل یک جنگ نظامى تمام عیار نمود. در نتیجه ، حفظ نظام و تمامیت ارضى کشور در اولویت قرار گرفت و انقلاب دوم تا حدود زیادى از حرکت شتاب آمیز خود باز ایستاد!
و اگر بگوئیم بسیارى از مسائل و تنگناهائى که کشور ما در سطح امنیت ملى با آن دست به گریبان است ناشى از توقف انقلاب دوم و عدم تحقق تئورى (انقلاب مستمر) مى باشد، گزاف نگفته ایم و تا این مهم محقق نشود و به مرحله اجرا در نیاید، نمى توانیم نسبت به امنیت ملّى کشور و ایجاد زمینه مساعد براى تحقق همه آرمانها و اهداف بلند انقلاب اسلامى مطمئن وامیدوار باشیم .
انقلاب مستمر
حقیقت آنست که پیروزى انقلاب اسلامى ایران در 22 بهمن سال 1357 نقطه پایان نیست بلکه انقلاب ، از این تاریخ آغاز گردیده است و تا حصول به همه اهداف خود باید تداوم و استمرار یابد. برخى که فهم صحیحى از مفهوم انقلاب ندارند، تصور مى کنند انقلاب ، با تشکیل دولت جدید، به پایان خود رسیده است و این سخنى بود که در همان سالهاى آغازین انقلاب ، توسط لیبرالها تکرار مى شد. تا جائیکه رئیس دولت موقت ،با صراحت اظهار داشت که انقلاب تمام شده است ! و از مردم خواست که به خانه هایشان برگردند و علماء و روحانیون به مساجد و حوزه هاى درس خود بروند و کار را به آنان واگذار کنند!(2)
هم اکنون نیز پس از گذر سالها از آن سخن و اثبات بى پایه بودن آن ، برخى جریانها و مطبوعات ، دگربار شعار (ختم انقلاب ) را مطرح مى کنند و مدعى اند که انقلاب ، به پایان رسیده است . لکن باید گفت که انقلاب اسلامى از 22 بهمن تازه آغاز شده است و با شکست رژیم وابسته قبل ، برخى موانع مهم از سر راه حرکت مردم براى ایجاد تحول همه جانبه در حکومت ، نوع زندگى و حیات فردى و اجتماعى و نیل به اهداف بلند و جهانى انقلاب برداشته شده است . اگر این شعار بسیار زیبا و الهام بخش (تاانقلاب مهدى نهضت ادامه دارد) که برخاسته از اراده مردم و مبتنى بر اندیشه اصیل اسلامى است را در نظر بگیریم ، انقلاب ما یک انقلاب دائمى است که از 22 بهمن آغاز و تا رسیدن به آن هدف ، یعنى استقرار عدالت در ایران و جهان و تشکیل نظام دینى جهانى ، مى بایست تداوم یابد. در نتیجه ، دستیابى به آن هدف موعود، جز با جهت گیرى مبارزات به سمت دفع فتنه ها و توطئه هاى غرب براى حاکمیت و سلطه بر جهان ، امکان پذیر نیست و این ، همان چیزى است که مى توان آن را آرمان و هدف نهائى انقلاب دانست .
از این روست که معتقدیم نگرش ما نسبت به فرهنگ و تمدن غرب باید اصلاح شود. غرب را باید بعنوان کل منسجمى دید که در صدد تصرف تمامى جهان است و به چیزى کمتر از نابودى سایر فرهنگ ها و تمدن ها و هضم موجودیت و هویت آنها در هاضمه خویش ، رضایت نخواهد داد! و تا چنین اصلاحى در نگرش ما صورت نگیرد، در رفتار و کنش خود دچار خطا و اشتباه خواهیم بود. طرح خواسته هاى فرعى و بدنبال اهداف دست چندم رفتن و سرگرم شدن به دعواهاى نازل و سلیقه اى در درون جبهه خودى ، وقت و انرژى ما رابه هدر مى دهد و ازتوجه به هدف اصلى باز میدارد و این بى شک خواست دشمن است .